هوش هیجانی یا عاطفی کودکان (( EQ ، مقولهای در زمینهی شناخت و کنترل عواطف احساسی و هیجانات است. و به طور معمول به آن دسته از مهارتهای درونی فرد و تعاملات اجتماعی وی گفته میشود که فراتر از دیگر جنبههای فردی یا حرفهای و بهرههای هوشی است.
و اما راههای تقویت این استعداد در کودکان چیست؟
خود را جای کودک بگذارید و با او همدلی کنید:
حتی زمانهایی که نمیتوانید در برابر درگیریها و ناراحتیهای کودکتان کاری انجام دهید، حداقل کاری که از شما ساخته است همدردی با کودک است. انسان در تمام سنین و نه تنها در حوزهی کودکی نیازمند توجه است. و همین که در مشکلاتش بداند کسی او را میفهمد و درک میکند؛ موجب تسکین یافتن وی میشود. تمام افرد در سنین مختلف نیاز دارند فردی معتمد و دلسوز، و نیز پناهگاهی امن داشته باشند تا زمانی که مملوء از افکار ناراحت کننده هستند و صبر و تحملشان در برابر آن احساسات تمام میشود؛ در حضور شخصی تمام افکار خود را بروز بدهند و به این وسیله از افکار و احساساتی که مدتی است به آنها هجوم آورده است رها شوند. البته که این همدلی کردن به معنای موافقت با افکار و احساسات کودک نیست؛ بلکه نشان میدهد شما او را درک میکنید و فقط او را قضاوت نمیکنید؛ و از دید او به موضوع نگاه میکنید و نظراتش را میفهمید و در برابر آنها ایده دارید و صرفا بر اعتقادات شخصی خود مصر نیستید.
دستاوردهای این رفتار در رابطه با هوش هیجانی چیست؟
احساس درک شدن در دوران کودکی، فرد را آرام کرده و تسکین میدهد. پس میآموزد که چگونه در بزرگسالی خود را آرام کند. کودکان زمانی که تجربهی همدردی را دریافت کنند؛ این عمل را آموخته و نسبت به دیگران نیز انجام میدهند.
فرصت ابراز کردن احساسات را به کودک بدهید:
کودکان قادر به تمایز قائل شدن بین احساسات و خودشان نیستند. پس زمانی که احساس آنها را نادیده میگیریم و بابت آن کودک را سرزنش میکنیم کودک با تصور اینکه خود او مورد تنبیه قرار گرفته و طرد شده است؛ به دنبال راهی برای سرکوب کردن آن احساس میگردد. اما نکته قابل توجه اینجاست که افکار و احساساتی که نمیتوانند آزادانه و البته در چارچوبهای لازم ابراز شوند؛ در وجود فرد رخنه کرده و نهفته باقی میمانند تا زمانی که با شدت بیشتر و به صورت توفانی به بیرون راه پیدا کنند. به همین دلیل است که کودکی ناگهان دعوا راه میاندازد و به این بهانه به دیگر کودکان آسیب میرساند، تیک عصبی دارد و یا شبها در خواب کابوس میبیند. بنابراین به کودک خود یاددهید که برخی از احساسات، ناپسند و مخرب هستند. پس به جای آسیب رساندن به خود یا دیگران میتواند آنها را بیان کند و با صحبت کردن خود را خالی کند. و اینکه هر احساسی که در وجود خود مییابد قابل درک است و بخشی از طبیعت انسان میباشد.
دستاوردهای این رفتار در رابطه با هوش هیجانی چیست؟
وقتی کودک دریابد که احساسات او پذیرفته شده است؛ او نیز سعی میکند احساساتش را بپذیرد؛ و سپس در مورد آن با والدین گفتوگو کند و راه مهار و کنترل آن را بیابد تا بتواند از پس احساسات هیجانی و زود گذری چون خشم بر بیاید. همچنین کودک یاد میگیرد که قسمتهای نه چندان زیبای زندگیاش هم قابل تأمل و پذیرش است. به شرط آنکه برای وجود خودش و دیگران مخرب نباشد.
احساسات کودک را جدی بگیرید و اجازه دهید در مورد احساساتش صحبت کند:
اکثر اوقات کودک فقط نیاز دارد که کسی به صحبتهای او در مورد افکار و احساساتش که او را درگیر خود کردهاند گوش دهد. و به بروز آنها اهمیت دهد. در کنار کسی باشد که بدون بهانه به او گوش دهد و از حرکات و رفتار او در آن لحظه ناراحت نشود و با او مقابله نکند. و اما برای اینکه کودک نزد شما احساس امنی داشته باشد تا بتواند خود را بروز دهد؛ فقط کافی است که پای حرف هایش بنشینید و تمام توجهتان را به او اختصاص دهید، حواستان کاملا به او باشد و در برابر قضاوت کردن و اندرز کردن در میان صحبتهای او خودداری کنید؛ تا حرفهای کودک تمام شود و خیالتان جمع باشد که چیزی در دلش نمانده که نگفته باشد. سپس نه از دید یک بزرگتر بلکه از نظر همان کودک و با همام دیدگاه، احساسات و سن؛ به مشکل فکر کنید. و بهترین راه حل را به فرزند خود ارائه دهید.
دستاوردهای این رفتار در رابطه با هوش هیجانی چیست؟
چنانچه احساسات طبیعی انسانی که در وجود فرد ایجاد میشوند به طریقهای سالم و صحیح ابراز نشوند، درون فرد باقی مانده و تلنبار میشوند. بنابراین وجود وی را دچار اختلال کرده و به مرور زمان از طریق بد خلقی و آزار دیگران بروز پیدا میکند.
بازی کنید:
سعی کنید عادات رفتاری اشتباه کودک را در قالب یک بازی یا حتی داستان به او گوشزد کنید تا با اشتباهات خود آشنا شود و بتواند برای آنها راه حلی پیدا کند. به عنوان مثال اگر کودکی به مادر خود بیشاز اندازه وابسته است؛ میتوانید با طراحی یک بازی طنز که مشکلات پدر خانواده برای نگهداری آن کودک دارد؛ این مسئله را برای کودک خود توضیح دهید. و یا در قالب یک داستان، کودک وابسته را با ترک کردن این عادت به یک کودک قوی و قهرمان تبدیل کنید. و سعی کنید این فرایند به مرور زمان و با تلاشهای مستمر؛ نتیجه بخش واقع شود.
دستاوردهای این رفتار برای هوش هیجانی چیست؟
کودکان و یا حتی برخی از بزرگسالان قادر به توضیح مشکلات احساسی و عاطفی خود نیستد و نیز چالشهای عمیق احساسی خود را قادر به گنجاندن در قالب کلمات نیستند. اما کودکان با این فرایند نمادین و بازیهای کودکانه میتوانند بسیاری از مهارتهای زندگی را بیاموزند و خود را در شرایط همین بازیها بروز دهند.