وبلاگ

آیا شما هم در اطرافتان کودکانی را می‌شناسید که با سایر کودکان بسیار خجالتی رفتار می‌کنند؟ و یا در جمع دیگر کودکان عصبانی و مضطرب هستند و یا نگران به نظر می‌رسند؟ فقط تماشاگر بازی بچه‌های دیگر هستند و با آنها مشارکت نمی‌کنند؟ خیلی ساکت هستند و با دیگران زیاد صحبت نمی‌کنند؟


اغلب والدین دوست دارند که فرزندانی اجتماعی داشته باشند که بتوانند به راحتی با همسن‌وسالانشان ارتباط برقرار کنند و دوستان بسیاری داشته باشند. و نیز توانایی مراقبت از خود و دفاع از حقوقشان را داشته باشند. همچنین آنقدر شیرین زبان باشند که توجه همه را در یک جمع، به خودشان جلب کنند. اما این خواسته شدنی نیست! و تنها تعداد محدودی از کودکان هستند؛ که اینقدر پر سروزبان و اجتماعی می باشند بطوری که درهر جمعی که وارد می شوند؛ رهبری آن را بر عهده می‌گیریند. این ویژگی جزئی از شخصیت این کودکان است. و به همان نسبت، سایر کودکان باید برای رسیدن به آن تلاش کنند.

روحیه‌ی خجالتی و کم‌رویی در کودکان عیب محسوب نمی‌شود. بلکه جای خالی ویژگی است که می‌توان آن را در وجود کودک خلق کرد و یا آن را پررنگ‌تر کرد.

به همان میزان که سر و زبان داشتن و پرحرفی کودکان را نباید عیب دانست، البته اگر کنترل شود و همراه با رعایت ادب و احترام باشد، خجالتی بودن هم همواره یک نقص رفتاری نیست. و نباید با رفتارمان کودک را درگیر آن کنیم. و کودکی که قادر به ارتباط گرفتن با تمام جمع نیست؛ نباید با خشونت و سرزنش‌های خانواده و به ویژه والدین مواجه شود و به سبب این موضوع همواره شرمندگی را همراه خود جابه‌جا کند. این صفت در کودکان خجالتی با صبر، تحمل و توجه و ممارست‌های والدین قابل اصلاح است.


اغلب کودکان خجالتی، حتی قادر به گفت‌وگوهای ساده و پاسخ به کوتاه و ساده ترین سوال‌ها را هم ندارند. هنگام مواجه شدن با افراد غریبه و یا در پاسخ دادن به احوال پرسی دیگران سعی می‌کنند جواب ندهند و یا پشت والدین خود پنهان شوند. و در میان جمع‌های دوستانه و یا خانوادگی، ساعت‌ها ساکت می‌مانند و از حضور در میهمانی‌های گروهی امتناع کرده و یا همواره احساس ترس و اضطراب را با خود حمل می‌کنند.


در ابتدای کمک به کودکان خجالتی باید در مورد مشکل آنها اطلاعاتی را بدست آوریم. اینکه خجالت چیست؟

خجالت مانعی برای رشد و پیشرفت اجتماعی. 

از نظر علمی، افراد خجالتی بر اساس یک واکنش طبیعی و کاملا به صورت غیرارادی، برای ورود به محیط‌های جدید و برای رویارویی با افراد جدید و نا آشنا، همواره با حس ترس، کنجکاوی و اضطراب همراه هستند. البته که اغلب کودکان قبل از ورود به محیط‌های جدید، کمی خجالت و کم‌رویی را با خود دارند. اما تفاوت افراد خجالتی با سایر کودکان این‌جا مشخص می‌شود که این کودکان همواره برای مواجه شدن با شرایط جدید، احساس کم‌رویی و ترس می‌کنند. و اگر برای مدت طولانی در آن محیط و شرایط قرار بگیرند؛ بازهم نمی‌توانند به افراد و شرایط عادت کرده و ارتباط برقرار کنند. این احساس خجالت و فاصله گرفتن از محیط‌های اجتماعی؛ مانع ورود آنها به حوزه‌های موفقیت و نیز یادگیری مهارت‌های اجتماعی می‌شود. و آنها را از طی کرده مسیر پیشرفت در کنار دیگران باز می‌دارد. ضمن اینکه، این پیامدها دامن‌گیر تحصیل دانش‌آموز و کودک نیز خواهد شد. و برخوردن به مشکل هنگام نفهمیدن درسی و ترس سوال پرسیدن از معلم و یا کمک خواستن از دیگر دانش‌آموزان را در بر خواهد داشت. بد تر از همه، عواقب و آثار حاصل از این روحیه برای فرد است. این الگوی رفتاری اشتباه اگر در کودکی درمان نشود؛ در همان سنین و یا در بزرگسالی فردی منزوی را در اجتماع رسم خواهد کرد.


اما این ویژگی در پی دلایلی در برخی کودکان ظهور می‌کند:

ژنتیک: روحیه‌ی کم‌رویی از آن دسته صفات است که می‌توان آن را ارثی شمرد و از آن جایی که تحقیقات نشان می‌دهند، ممکن است ژنتیکی باشد. و این صفت ژنتیکی در بازه‌های زمانی مختلف در افراد متفاوت بروز می‌کند. برخی در کودکی دچار آن شده و برخی نیز که کودکی پرشور و نشاطی داشته‌اند؛ ممکن است در نوجوانی و بزرگسالی به افرادی کم‌رو و خجالتی تبدیل شوند.


ترس از شکست: گاهی توقعات غیرمنطقی والدین از کودکان و در نهایت ناکامی کودک در برآورده ساختن انتظار والدین و خانواده اش؛ موجب می‌شود که کودک به فردی شرمسار و خجالتی تبدیل شود و میل به تنهایی و گوشه‌گیری پیدا کند. احساس بد نسبت به درست انجام دادن کاری که از عهده و توانایی کودک خارج است نیز از عوامل کم‌رویی محسوب می‌شود.


شخصیت: افرادی که شخصیتی حساس و زودرنج دارند بیشتر احتمال دارد که به سبب این روحیه لطیف و عاطفی، در کودکی فردی خجالتی باشند.


روابط خانوادگی: کودکانی که بیش‌ازحد به پدر و مادرشان وابسته هستند؛ از حضور در جمع‌ها و محیط‌های شلوغ و یا تنها شدن، می‌ترسند و این غلبه‌ی ترس بر آنها، موجب کم‌رویی و گوشه‌گیری در بین افراد خواهد شد. همچنین والدینی که به شدت مراقب فرزندشان هستند و همواره همراه و پشت او بوده‌اند؛ همچنین وابستگی  افراطی در او ایجاد کرده‌اند و هرگز اجازه نداده‌اند در محیط های مختلف تنها حضور پیدا کند، پس کودکانی خجالتی و محروم از آداب معاشرت اجتماعی خواهند داشت. تا زمانی که فرزند خود را محدود و در یک محیط سر بسته نگه دارید، و مدام او را از حرف زدن با دیگران و دور شدن از خودتان بترسانید؛ مانع دستیابی به درک صحیح و راه‌های تعامل اجتماعی برای کودکتان خواهید شد. البته که این کارها دلیلی برای رها کردن کودک و مراقبت نکردن از او نیست. بلکه با آموزش و گوشزد کردن خطرات اجتماع به او، اجازه تعامل با دیگران را به او بدهید.


و اما راهکار چیست؟


صرفا قرارگیری در جمع‌ها و یا بودن در محیط‌های شلوغ، موجب بازیابی اعتماد به نفس اجتماعی کودک نمی‌شود.


راهکارهای مناسب کنترل کم‌رویی را به کودک خود آموزش دهید:

به عنوان مثال به کودکتان بیاموزید که چطور زمانی که از ورود به جمع‌های گروهی عصبانی و کم‌تحمل می‌شود؛ خود را کنترل کند و با این احساس مقابله کند. همچنین به او یاددهید که گفت‌وگو‌هایش را مدیریت کند و برای شروع یک گفت‌وگو با فردی دیگر، می‌تواند با پرسیدن یک سوال دوستانه بحث را آغاز کند و تا انتها به سخنان او گوش دهد و با او همفکر و هم نظر شود. و در همان رابطه، گفت و گو را ادامه دهد. فنون سخن گفتن و صحبت کردن را به او بیاموزید تا راحت تر گفت‌وگویی را آغاز کند و بتواند آن را ادامه دهد. همچنین برای تمرین می‌تواند با یکی از همکلاسی‌های مدرسه‌اش و یا با یکی از دوستانش معاشرت گرم و صمیمی را آغاز کند تا راه‌های ارتباطی را بهتر بیاموزد. و چطور می‌تواند در یک جمع خودش را بروز دهد. مثلا پذیرایی از میهمانان را به عهده بگیرد یا از قبل به این فکر کند چه چیزهایی را به دیگران بگوید تا صحبت را با آنها شروع کند.


لقب کم‌رو و خجالتی را به کودکتان ندهید:

گفتن اینکه کودکتان خجالتی است سبب القای حس شرمندگی در کودک و انزوای وی خواهد شد. وقتی هنگام رویارویی با دیگران، عباراتی همچون کودک من خجالتی هست، خجالت نکش و... استفاده می‌کنید؛ بیشتر حس خجالت را در او ایجاد می‌کنید و باعث می‌شوید که احساس کند در وجودش چیزی کم است و عیبی دارد. و تصور اینکه این موضوع باعث شرمنگی و سرشکستگی شما می‌شود. پس حس گناه را هم به او خواهید افزود.


عشقتان را به او ابراز کنید:

ضمن همدردی کردن با او، محبتتان را همراهش کنید. به جای سرزنش کردن کودک که چرا نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند، به او بفهمانید که درکش می‌کنید و می‌دانید که حضور در جمع‌های شلوغ و قرارگیری در سر وصدا برایش سخت است. کودک شما باید بداند همان طور که هست شما او را دوست دارید و بدون توقع عشق خود را در اختیار وی می‌گذارید.


به او یاد دهید که در برابر محبت دیگران واکنش نشان دهد:

این می‌تواند سرآغاز یک دوستی باشد. اگر کودکی سمت او آمد و یا درخواست دوستی داشت و پیشنهاد بازی به وی داد، به گرمی قبول کند و یا حتی خودش برای بازی کردن با دیگران پیش‌قدم باشد و یک گروه دوستانه تشکیل دهد و آن را رهبری کند.


مهارت‌های اجتماعی را به کودک خود آموزش دهید: 

مهارت‌هایی همچون ملاقات و بازدید از دیگران و آشنایی با افراد جدید، خوشامد گویی به میهمانان یا افرادی که با آنها برخورد می‌کند، سلام کردن و احوال پرسی کردن، شرکت کردن در بازی‌های تیمی، برقرار کردن ارتباط چشمی با دیگران و نیز گوش دادن به حرف‌های بقیه و هم نظری با آنها. 

و برای شروع این فرایند و تمرین کردن، می‌توانید در قالب یک بازی و به کمک عروسک‌ها و شخصیت‌های خیالی و یا وسایل بازی، این صحنه را بازسازی کنید. تا در مواقعی که کودک در همان شرایط واقعی قرار می‌گیرد، آمادگی لازم را داشته باشد.


مزایای اجتماعی بودن را به او توضیح دهید. و همچنین عزت نفس را در کودک خود توسعه دهید.


و جله آخر:

خجالت، آنقدرها هم بد نیست و می‌تواند به عنوان ویژگی مناسبی که صفات خوبی همچون احتیاط بیشتر، مشاهده دقیق تر، و هچنین دوستانی وفادارتر و توجهی بیشتر بر روی پدیده‌های اطراف به دنبال دارد؛ شناخته شود.