
انسان دارای هوشهای چندگانه از جمله هوش عددی، هوش کلامی، هوش هیجانی، هوش موسیقایی و... میباشد؛ که بیشتر از همه به کمک هوش کلامی وابسته است. چراکه با کلمات و حروف میاندیشد و به واسطهی آن صحبت میکند. هوش کلامی همچون هوش عددی و ریاضیات به تحلیل مسائل محاسباتی و احتمالات میپردازد.
هوش کلامی اطلاعات و دادههای مبتنی بر زبان را میسنجد و مورد تحلیل و برسی استدلالات قرار می دهد و موجب پرورش تسلط کلامی میشود. این استدلالات میتوانند شامل بعد خوانداری، شنیداری، مکالمه و جنبههای نوشتاری و حتی فکر کردن باشند. از مطالعه کردن دروس و حضور در جمعهای دوستانه و خانوادگی گرفته تا پیامکها و گفتوگوهای مجازی و صداهای پیرامون ما، همگی به واسطهی شنیدن و خواندن و بیان کلمات بنا میشوند و شکل میگیرند. اهمیت هوش کلامی آنجا آشکار میشود که بدانیم بخشی از موفقیتها و پیشرفتهای انسان به این هوش گره میخورد. بیان ایدهها، نظرات، احساسات و افکار، مطالعه کلمات برای یادگیری بیشتر، دریافت اطلاعات صوتی از راه شنیدار و... همگی زیر مجموعههای هوش کلامی میباشند. افراد تا زمانی که سنین خردسالی را تجربه میکنند، میتوانند با حداقلهایی برای به کار گیری هوش کلامی، امور خود همچون نقاشی کشیدن، بازی کردن و درست کردن کاردستی و آواز خواندن را انجام دهند. اما زمانی که کودکان به مدرسه میروند و با فصل جدیدی از زندگیشان متوجه میشوند، آموزههای پیشین در رابطه با هوش کلامی بسیار زیاد به کمک آنها میآید. اما کودکانی که از آموختن این مهارت و پرورش این هوش محروم ماندهاند و یا به درستی دریافت نکردهاند؛ در این مرحله با مشکلات و اختلالاتی مواجه خواهند شد. به طور مثال در صورتی که نتوانند دستورالعملها و قوانین را به درستی درک کنند از دیگر کودکان عقب خواهند ماند. و اما با افزایش سن و ورود به عرصههای بزرگتر و نیز گسترش یافتن دامنهی ارتباطات و تعاملات فرد و نیاز به استفاده از مهارتهای کلامی، داشتن هوش سرشار در حوزهی کلامی پررنگتر میشود. همچنین در محیط کار و دانشگاه نیز هوش کلامی مسبب درک فرمانها و دریافت مسئولیتها و وظایف میباشد. پس میتوان عنوان کرد که هوش کلامی عضو جداییناپذیر زندگی اجتماعی میباشد. هوش کلامی را میتوان به عنوان عاملی برای قضاوت شدن نیز دانست. به وسیلهی هوش کلامی آنچه در دایره لغاتمان گنجاندهایم و آنچه در افکارمان میپرورانیم را در معرض آگاهی دیگران میگذاریم. پس تا حدودی با گفتارمان و درکمان از سخنان دیگران نشان میدهیم که لیاقت چه کارهایی را داریم و و چقدر میتوانیم پیشرفت کنیم.
و اما راههای تقویت آن کدام است؟
مهارت شنیداری کودک را تقویت کنید:
به عنوان مثال از کودک بخواهید که سکوت کند و چند لحظه به صداهای پیرامون خود گوش کند و با دقت به جزئیات آنها دقت کند. سپس تمام آنچه را که درک کرده است برای شما توضیح دهد. گوش دادن به کتابهای صوتی و پادکستهای کودکانه نیز روشهای موثری برای افزایش دقت و ارتقا بعد شنیداری و در نهایت هوش کلامی کودکان هستند. همچنین از کودک بخواهید احساساتش را نقاشی بکشد و یا در قالب داستان برای شما بازگو کند.
از کودک بخواهید تا داستان بسازد و آن را برایتان تعریف کند:
این کار علاوه بر پرورش خلاقیت در ذهن کودک، موجب میشود تا کودک بر روی بیان خود متمرکز باشد و توانایی لازم برای بیان موضوعات مختلف و جمله سازی را به خوبی بیاموزد. پس میتوانید موضوع یا حتی جمله نصفهای را به کودک خود بدهید و او را تشویق کنید تا آن را ادامه دهد یا درباره آن موضوع، داستان بسازد و یا شعر بگوید. و سپس به او گوش دهید تا قصهاش را برای شما تعریف کند. و از کار او استقبال کنید تا اگر علاقهای هم ندارد آن را دنبال کند. همچنین میتوانید تعدادی واژه و لغت بهمریخته به کودک بدهید و از او بخواهید تا آنها را مرتب کند. به این طریق ضمن تقویت توانایی کودک در درست صحبت کردن، بیان کلمات و قرار دادن آنها در جای درست و پس و پیش نگفتن کلمات هنگام محاوره و صحبت کردن؛ هوش بیانی او را نیز تقویت خواهید کرد.
گزارشگری کن:
اگر کودکتان به توصیف کردن و نقل کردن یک رویداد علاقه داد، به او اجازه این کار را بدهید. مثلا از او بخواهید یک مسابقه ورزشی همچون فوتبال را برای شما گزارشگری کند و یا در نقش یک خبرنگار اطلاعاتی را برای شما توضیح دهد. این کار به فیالبداهه گویی و قدرت تمرکز کودک هنگام گفتوگو و نیز به کار بردن سریع لغات کمک میکند و میتواند تمرین مناسبی برای فن بیان به حساب بیاید.
از آموزش موسیقی و یادگیری زبان جدید استفاده کنید:
با توجه به تحقیات انجام شده در این حوزه، کودکانی که به آموختن موسیقی و یا زبانی غیر از زبان مادری میپردازند غالبا افرادی موفقتر در حوزهی فن بیان و تکلم هستند.
از فایلهای صوتی، و یا رادیو استفاده کنید:
در روز چند دقیقه را به گوش دادن به رادیو اختصاص دهید. و از کودک بخواهید که به نحوهی ادا کردن کلمات و صحبت کردن گوینده توجه کند. و سپس ادامهی حرفهای گوینده را به کودک بسپارید و از او بخواهید حرفهای گوینده را با دایره واژگان خود، اما مرتبط با موضوع رادیو کامل کند. این کار علاوه بر تقویت هوش کلامی، دقت کودک به سخنان دیگران را بالا میبرد و موجب تقویت گوش دادن برای فهمیدن و یادگیری میشود.
از کودک بخواهید تصاویر و تابلوها را توصیف کنند:
به عنوان مثال تصویری را تعیین کنید و از کودک بپرسید که چه حسی نسبت به آن دارد و نیز ویژگیهای ظاهری آن تصویر را برایتان بازگو کند. این کار علاوه بر آموزش جزئی نگری و نگاه دقیق تر و توجه به پدیدههای اطراف از فاکتورهای تقویت هوش کلامی به حساب می آیند.
کودک را به کتاب خوانی تشویق کنید:
کتابخوانی و مطالعه را برای کودک عادت کنید تا علاوه بر ساخت فرهنگ و شخیصت کودک سالم، از لحاظ تکلم و سخنوری نیز کودکی فهمیده تربیت کنید. این عادت پسندیده موجب تضمین فهم و دانش در امور مختلف و افزایش دامنه لغات و شیوایی بیان خواهد شد.
در روز زمانهایی را برای گفتوگو و گپ زدن با کودک اختصاص دهید:
این کار هم موجب آگاه شدن از احساسات و مشکلات کودک میشود و هم اینکه توانایی استدلال یابی و حل مسئله را به او یاد میدهد.
دایره واژگان او را گسترش دهید:
از کودک بخواهید معادلهای معنایی برای کلماتی که شما میخواهید بیابند. به عنوان مثال چند عبارت که با هم مترادف هستند به او بدهید بخواهید یک مورد دیگر برای آن ذکر کند. مثلا: داد زد_ فریاد زد_...( جیغ زد، هوار زد، بانگ برآورد، عربده زد، هیاهو کرد). و یا اینکه بخواهید کلمات متناظر و متناسب با واژهای که شما معین میکنید بیان کند. مثال: زمستان_برف_.... یا: مدرسه_معلم_...
یک دفترچه به عنوان لغت نامه و اصطلاح نامه تهیه کنید:
همهی ما از بزرگسال تا کودک باید این کار را انجام دهیم. یک دفترچه کوچک و قابل حمل تهیه کنیم و تمام آن لغات جدید را که بهشان برمیخوریم همراه با ریشه و معنی و یا حتی معادلهای معنایی و متضادها، در آن یادداشت کنیم. همچنین اگر املای کلمهای برای ما دشوار است و شکل صحیح آن را ممکن است فراموش کنیم؛ بهتر است داخل همان دفترچه، یادداشت کنیم که شاید زمانی به کارمان بیاید. همچنین هرازگاهی این دفترچه را برسی کنیم و کلمات و اصطلاحات آن را مرور کنیم.
هر از گاهی متنها کوتاه بنویسید:
این کار هم از دیگر راهکارهای تقویت هوش کلامی است. بد نیست که گاهی گفتهها و بیان خود را بر روی کاغذ بیاوریم و ازروی فرصت، درمورد آنها فکر کنیم. اینکه آیا این جمله واضح، و گویای منظورمان هست؟ چقدر برای فرد مقابل قابل درک است؟ احترام آمیز است یا نه؟ آیا میتوانم روشنتر و دقیقتر بیان کنم؟ آیا میتوانم جملات زائد را حذف کنم و بدین ترتیب حرفم را مختصر تر و در عین حال قابل درک بیان کنم؟
و در آخر فراموش نکنیم که فرزند ما با افزایش هوش کلامی خود میتواند دستاوردهای بزرگی را در آینده کسب کند. هم جایگاه اجتماعی بهتر، هم فکر روشن تر، هم ارتباطات موثرتر و کارآمد تر و هم موفقیتهای بیشتر...