وبلاگ

احتمالا تابه‌حال این جمله را در اطرافیان زیاد شنیده‌اید، یا خودمان از آن استفاده کرده‌ایم که فلانی عجب کودک لوس و بی ادبی دارد. کودکانی که موجب ایجاد اختلال در جمع‌های گروهی و یا برهم زدن آرامش در محیط‌های مختلف می‌شوند. یا باعث ایجاد مشکل برای دیگران می‌شوند. و درکل همه را معذب می‌کنند. اما نکته اینجاست که هیچ والدینی دوست ندارند این جمله را درمورد فرزند خود بشنون؛د غافل از اینکه خودشان در ایجاد کردن این شرایط سهیم بوده‌اند.

شاید شما والدین با این تصور که تمام کمبودهایی که در کودکی از جانب خانواده داشته‌اید را برای فرزندتان می خواهید جبران کنید. به طور مثال اگر به شما توجه زیادی نمی‌شد، خواسته‌هایتان برآورده نمی‌شد، آزادی عمل نداشتید و...، تمامی اینها را برای کودکتان در نظر بگیرید و اجازه هیچ خلائی را به کودکتان ندهید. و به قولی نگذارید آب در دلش تکان بخورد و حسرت هیچ چیزی را نداشته باشد. همچنین سعی دارید شخصیتی کذب و خیالی در بین دیگران برای او بسازید؛ اما فراموش می‌کنید که تمام اینها کودکی لوس و ضعیف را تربیت خواهد کرد. کودکی که در بزرگسالی به شدت شکننده و غیر قابل انعطاف در برابر مشکلات خواهد بود.  کودکی که همه چیز را برای خود می‌داند و انجام هر رفتار و داشتن هر اخلاق و حرف زدنی را برای خود مجاز می‌داند و در صورت نقد شدن بهم خواهد ریخت. شما تمام سعی خود را می‌کنید تا فرزندتان را خوش حال نگه دارید و یا به وسیله شیوه‌های غلط، خود را به آنها نزدیک کنید تا از افکار و زندگی شخصیشان مطلع باشید و در جریان کارهای خصوصی‌شان قرار بگیرید؛ اما این افراط ، شما را از زندگی خود دور کرده و وارد جهان فرزندتان می‌کند و این توجه بیش از اندازه، پروراندن احساس غرور و خودخواهی را می طلبد و شما با اهمیت دادن زیادی به کودک این کار را انجام می‌دهید و ناخواسته موجب تربیت کودکی لوس می‌شوید.

 

اما کدام اشتباهات موجب دامن زدن به این اختلال در تربیت کودک می شود؟

 

پایبند به خط قرمزهایی که تعریف می‌کنیم نیستیم:

گاهی برخی والدین در برابر خواسته فرزندانشان که لازم هم دیده نمی‌شود، با شرط گذاشتن و به قولی چانه زدن، وعده انجام دادن آن خواسته را به کودک می‌دهند و با وجود رعایت نکردن شرط و یا تکرار اشتباه و خطا از طرف کودک، این فرصت را تمدید می‌کنند و می‌گویند اگر این بار بچه خوبی باشی خواسته‌ات را انجام می دهم. و عملا خط قرمزی که تعیین کرده اید را نادیده گرفته واز بدقولی و خطا کودک برای چندمین بار چشم پوشی می کنید. و این، روحیه انتقاد ناپذیری و خود‌پسندی را در او پرورش می‌دهد. بخشش تا جایی که حد و مرز ها حفظ شود و کودک بد عادت نشود، کار مفیدی است زیرا موجب زنده کردن احساس ارزشمندی و حمایت شدن از جانب خانواده، در کودک می‌شود. به شرط اینکه خط قرمزی که تعریف کرده‌اید رعایت شود.

 

 

مرتب کردن بهم‌ریختگی اتاق و کارهای کودک را به عنوان وظیفه بر عهده می‌گیریم:

 

بعضی خانواده‌ها بار مسئولیت‌های فرزندانشان را به دوش می‌کشند؛ از کارهای ساده گرفته همچون مرتب کردن وسایل اتاق شخصی فرزندان تا مسئولیت‌های بزرگتر. این کار باعث اتکا فرزندان به والدین می‌شود و در صورتی که مرتکب خطایی در جامعه شوند بدون پذیرفتن اشتباه خود به والدین پناه می‌آورند و خود را در پشت سر آنها پنهان می‌کنند. زمان‌هایی که اتاق فرزندتان بهم‌ریخته می‌شود؛ او را عادت دهید که اتاقش را تمیز کند و به کارهای شخصی‌اش، خودش رسیدگی کند. نه این که مجاز باشد در اتاق بهم‌ریخته‌ی خود همچنان به برنامه‌هایش ادامه دهد و آنجا را کثیف‌تر هم بکند.

 

 

در همه کارها‌ آنها را دخالت می‌دهیم و برای غذا نظر آنها را بیش‌از اندازه مورد توجه قرار داده و بر دایره علایق آنها حرکت می‌کنیم:

 

این که گاهی در برنامه غذایی خوراکی‌هایی را قرار دهیم که فرزندمان دوست دارد کار زیبایی است و باید توجه داشت که او هم در انتخاب علایقش سهیم است. اما اگر این دایره اختیارات در انتخاب کردن و تصمیم گیری‌ها، بیش از اندازه شود، عاقبتی جز اختلال در تربیت کودک نخواهد داشت. کودک باید بیاموزد که تابع والدین باشد و با در نظر گرفتن احترام، نظرات و ایده‌هایش را با آنها درمیان بگذارد.

 

 

بر نامه‌های کاری خود را با برنامه‌های کودکمان تنظیم کرده و امور فرزند را در اولویت قرار می‌دهیم:

 

البته که ما دوست داریم هر کاری برای آرامش و موفقیت فرزندانمان انجام دهیم؛ اما این موضوع نباید به اشتباه معنا پیدا کند. و والدین زندگی خود را بر محور امور فوق برنامه‌ای کودکشان قرار دهند.

 

 

به هر قیمتی سعی می‌کنیم او را خوش حال نگه داریم:

 

بدانیم که ایرادی ندارد اگر گاهی اوقات فرزندانمان به آنچه که می‌خواهند نرسند؛ و یا خواسته‌هایی که از ما دارند و می‌دانیم که نیاز چندانی به آن ندارند را برایشان فراهم نکنیم. اگر هم کودک در مواقعی که با ناکامی مواجه می‌شود احساسات خشم و پرخاشگری از خود نشان می‌دهد و یا سعی دارد با گریه کردن به مقصود خود برسد؛ توجه نکنید و اجازه ندهید کودک به این شیوه‌ی عملی کردن خواسته‌هایش عادت کند. چراکه همیشه قرار نیست فرزندانمان به آنچه می‌خواهند برسند و همه چیز قرار نیست به میل آنها باشد.

 

 

والدین باید در تصمیم گیری‌ها با هم مشورت کنند و با یکدیگر هماهنگ باشند.

 

 

هیچ مسئولیتی به فرزندانمان نمی‌دهیم و آنها را هنگامی که به کمک نیاز داریم راحت می‌گذاریم.

 

 

بی ادبی‌ها و رفتارهای زشت کودکان را توجیه می‌کنیم:

 

رفتار بد، بد است و غلط. و هیچ راه بخشش و جبران و از همه مهم‌ترتوجیهی ندارد. به جای توجیه کردن رفتارهای بد کودکان و ایستادن در برابر دیگران که از دست کودک ما دلخور شده‌اند؛ به فرزندمان آموزش دهیم که اشتباهاتش را بپذیرد و عذرخواهی کردن را هرگز فراموش نکند. همچنین به او بیاموزیم که هرگز اجازه بی احترامی به دیگران با کلام و رفتارش را ندارد. چراکه چنین کودکی با والدین خود نیز همین رفتار را خواهد داشت و موجب سرشکستگی آنها خواهد شد.

 

 

 برای دفاع از فرزندمان با معلم و مربی دائما در حال بحث و جدال هستیم:

 

بدون تردید حمایت از فرزند به عنوان حامی لازم است. اما این حمایت‌ها نباید به عنوان قانون شکنی تلقی شود. اگر معلم اطلاع می‌دهد که نمرات فرزندمان و یا عملکرد او در کلاس مناسب نیست به جای شکایت و گلایه، حرف او را قبول کنیم و صرفا از کودک طرفداری نکنیم و مشکلات فرزندمان را بپذیریم و در صدد رفع آنها باشیم.