وبلاگ

نقش معلم در تربیت و شکل گیری شخصیت دانش آموزان، به ویژه در سنین کودکی و مقاطع ابتدایی چگونه است؟

 

در تمام جوامع، و بدون محدودیت مرزی و نژادی، مدرسه در هر کشور فرهیخته ای که به سوی پیشرفت در حرکت هستند، به عنوان رکن اصلی در حوزه تعلیم و تربیت کودکان آینده ساز و سرمایه گذار بر روی نیروهای جوان عمل می کند. در این راستا معلمان و مربیان نقش بسیار سازنده و حساسی را دارا هستند. در این جوامع، شغل تدریس و معلمی از پرمسئولیت ترین مشاغل آن ملت است. این موضوع آشکار است که هر جامعه به تعلیم و تربیت وابسته است. که ریشه ی این تعلیم و تربیت، از معلمان و کادر آموزشی مدرسه و موسسه آموزشی نشات می گیرد.

 

معلم، مسئولیت افرادی که تحت نظر او تربیت می شوند را بر عهده دارد. از این رو رفتار و عملکرد معلم نقش مستقیم بر روی اخلاق و روحیات دانش آموز دارد. از الگو بودن معلم برای دانش آموز هم اگر بگذریم، این رفتار ها در دراز مدت و در طول سال تحیلی به طور ناخودآگاه، بر روی دانش آموز و خلق و خوی او تاثیر خواهد گذاشت. سیستم های آموزشی و مدرسه تاثیر بسزایی در این زمینه دارند اما باز هم نقش معلم در این میان پررنگ تر است.

دانش‌آموز ابتدایی، که سن پایین تری دارد، با توجه به این که تا حدودی شخصیت او در بطن خانواده شکل گرفته است، اما هنوز هم شخصیت او قابل تغییر و انعطاف پذیر است. در نتیجه در محیط مدرسه، از افراد آن از جمله دوستان و از همه مهم تر معلم خود به عنوان الگو، سرمشق می گیرد.

و این به آن علت است که تمام مدت اعمال و رفتارهای معلم خود را تحت نظر خواهد گرفت. و سعی به تقلید از آنها خواهد کرد. البته این موضوع شامل شدت در برخی از کودکان یا حتی عدم وجود چنین اخلاقی در برخی کودکان دیگر است.

معلم تنها تعلیم دهنده ی دروس متدوال و ترویج یافته در سرار کشور نیست بلکه در این راستا مهارت های زندگی نکات بهتر زیستن و رشد در مسیر تعالی ررا نیز بر عهده دارند.

چراکه دلیل جهت پیدا کردن مسیر زندگی، رفتارها و عملکرد انسان و برخوردها و اعمال و نیز ارتباطات او در طی زندگی اهداف هستند. از دیگر مسئولیت های تربیتی معلم نشان دادن اهداف مناسب و تعالی بخش به دانش آموزان خود و مشخص کردن و روشن سازی اهداف درست از اهداف بی ارزش و به عبارت دیگر توانمند سازی برای هدف شناسی است.

 در این راستا، نکته ی بسیار مهم و ارزشمند، در نظر گرفتن و توجه به متفاوت بودن کودکان و در کل تمامی انسان ها در بعد های مخلف است. این نکته‏‌ی بنیادی پایه انتخاب کردن روش های مختلف و ویژه‌ی تربیتی است. معلم و کادر آموزشی مدرسه باید این نقاط اختلاف که در دو بعد ضعف و قوت نمایان می شود را در نظر گرفته و بر اساس این الگوی رفتاری، به درستی و به شیوه ای کاربردی عمل کنند.

 

کمال طلبی و فضیلت گرایی، از صفات بارز و فطری تمام بشریت است. و هیچ کس از آن مستثنی نبوده و این ویژگی در وجود همه انسان ها نهادینه شده و اگر به درستی آن را پرورش دهیم باعث تعالی و سعادت خواهد شد. بر این مبنا، انسان از کودکی در صدد الگو برداری بر می آید و این مسئولیت را برای والدین و به ویژه معلم جدی تر می کند. چرا که دانش آموزان در محیط درسی و مدرسه همواره درحال تقلید از دوستان و معلم خود می باشند. آن ها دوست دارند مثل دوستان خود رفتار کنند و وسایل مشابه آنها را داشته باشند. معلم اگر در این حوزه به موقع و صحیح ورود کند، این نیاز کودک و دانش آموز را به خوبی پاسخ خواهد داد. نیاز هایی در حوزه اینکه چطور زندگی کردن مایه پیشرفت و خوشبختی است؟ کدام رفتار ها درست و کدام بد است. چه کاری را باید انجام دهد و از کدام اعمال دوری کند. کودکان صفاتی همچون احترام، مهربانی، خوش اخلاقی، دروغ نگفتن و محبت و مهربانی را دریافت و درک کرده و سعی بر تقلید آنها می کنند. که تمام این موارد از منبع الگویابی نشات میگرد.

 و در آخر اینکه تمام این گفته ها تنها گوشه ای از نقش تاثیرگذار از شخصیت محترم و عزیز دبیران و معمان، در تمام مقاطع تحصیلی و به ویژه مقاطع ابتدایی است. باتوجه به این امر مهم، آینده ای مفید برای کودکانمان در راستای تعلیم و تربیت صحیح بسازیم.