وبلاگ

حسادت، احساس و فکری منفی در رابطه با نداشته‌ها، کمبود توجهات، و دیگر مواردی است که خلاء آنها ما را آزار می‌دهد. و با دیدن این کمبودهای شخصی در دارایی دیگران، این احساس در وجودمان شعله ور می‌شود. این دیگران افراد مهم و تاثیرگذاری در زندگی فرد خواهند بود که در سنین کودکی شامل مادر، دیگر اعضای خانواده و دوستان و هم کلاسی‌ها می‌باشد. که مهمترینشان مادر است. این احساس در صورتی که جدی گرفته نشود؛ زندگی کودک را تحت شعاع خود قرار خواهد داد و مشکلات جسمانی و روانی را برای وی در پی خواهد داشت. و درمان آن در کودکی بسیار راحت‌تر است. چراکه کودکان اغلب احساسات و افکار خود را به راحتی ابراز می‌کنند. پس به جای دامن زدن به احساس حسادت آنها و یا بی توجهی باید از آن جلوگیری شود و مهربانی و تلاش برای رسیدن به آن خواسته را در وجود کودک جایگزین کرد. کودکان در آشکار ساختن احساساتی همچون دوست داشتن، هیجان، تنفر، و حسادت و غم؛ صدقانه عمل می‌کنند و آنها را در برابر هر شخصی به ویژه مادر به سادگی بیان می‌کنند.

 

حسادت در نهاد تمام انسان‌ها وجود دارد اما تنها در برخی افراد بارز است و بخش بزرگ امور و زندگی آنها را در بخش ارتبطاتاتشان در بر می‌گیرد.

 

پس باید عوامل پررنگ کردن این احساس را در کودکان دقیق تر برسی کرد.

بماند که برخی کودکان این احساس در شخصیتشان نهفته است و متاثر از محیط نیستد. اما عواملی وجود دارد که این احساس را تشدید می‌کند.

 

1-    توجه بیش از اندازه به کودک. این کار کودک را بد عادت کرده و موجب می‌شود کودک این توقع را از تمام افرادی که با آنها آشنا می‌شود داشته باشد و بخواهد همواره در مرکز توجه اطرافیان باشد. والدین گاهی دوست دارند تمام توجهشان را وقف کودکشان کنند و به عبارتی او را لوس کنند. هر مقدار که کودک بیشتر نازپرورده باشد و همه چیز را متعلق به خود بداند؛ اگر وسیله یا چیزی را در دست دیگر کودکان ببیند که او ندارد، قطعا این حس در او فعال می‌شود که با حسادت به خود و فرد مقابل آسیب برساند. همچنین اگر میزان توجهی که از سمت والدین دارد را از دیگران دریافت نکند احساس حقارت می‌کند و سعی می‌کند به این دلیل گوشه‌گیری کند.

 

2-    مقایسه کردن با دیگران. یکی از بدترین رفتارهای والدین که بیشترین محرک  احساسات کودکان است و حسادت آنها را بر می‌انگیزد؛ و نیز از آسیب‌رسان ترین رفتارهای خانواده است، مقایسه کردن فرزند با دیگر افراد است. و اینکه به سبب دستاوردها، رفتارها، و ویژگی‌های دیگران، فرزند را با آنها سرزنش کرد. این روش نه تنها باعث تلاش بیشتر نمی‌شود بلکه بیشتر باعث حسادت ورزیدن و لجبازی فرد با شما و در نهایت لطمه دیدن می‌شود. این شیوه تربیتی والدین در تمام سنین موجب ناراحتی و آزار افراد می‌شود. به ویژه برای کودکان که درک درستی هم از اطراف خود ندارند و کوچک‌ترین جمله و رفتار ما می‌توانند تاثیر زیادی بر روی آنها بگذارد.

 

3-    رقابت‌های ناسالم و غیرمنطقی. وارد کردن کودک به حوزه کارهایی که دیگر همسالانش انجام می‌دهند؛ و از همه مهمتر مقایسه کردن نتایج و نمودار پیشرفتی کودک موجب ایجاد حسادت کودک به کسانی است که با آنها رقابت می‌کند. همچنین بدین معنا است که استعدادها و پیشرفت‌های کودک را در کنار تلاش‌هایی که برای موفقیت می‌کند، نادیده گرفته می‌شود و هیچ کس ارزش کارهای او را نمی‌داند.

 

4-     تفاوت سنی کودک با دیگر فرزندان خانواده. معمولا کودکان یک خانواده که فاصله سنی کمی با هم دارند، هم نسبت به یکدیگر و هم نسبت به دیگر کودکان حس حسادت بیشتری دارند. چراکه گاهی میزان توجهی که از والدین و اطرافیان دریافت می‌کنند متفاوت است و یا در نوع پوشش‌، وسایل، و امکانات تفاوت‌های کوچک بین آنها وجود دارد.

 

راه حل‌های کنترل این مشکل چیست؟

 

1-    کودک را بر روی تلاش برای رسیدن به آنچه در دیگران می‌بیند و می‌خواهد متمرکز کنید. ابتدا این را به کودک خود آموزش دهید که حتما نباید هر چیزی که دیگران دارند را او هم داشته باشد. و این گاهی غیر ممکن است. و نیز اگر چیزی که می‌خواهد قابل دسترسی است، او را تشویق به تلاش برای رسیدن به هدفش کنید؛ و به این ترتیب انرژی که صرف حسادت ورزیدن می‌کند و می‌خواهد دیگری را پایین بکشد، به رقابت سالم و تمرکز در مسیر دستیابی به هدف مبدل کنید.

 

2-    گاهی اوقات حس حسادت در وجود کودک رخنه کرده و عمیقا درونی می‌شود. پس برای مقابله با آن نیازمند همراهی والدین خود است. پشت این رفتار، نگرانی‌ها و مشکلات شخصیتی و روحی وجود دارد پس برای درمان ‌آن باید از والدین و افراد برگتر و با تجربه کمک گرفت. برای همین با کودکتان صحبت کنید و مشکلی که موجب حسادت ورزی وی می‌شود را پیدا کنید.

 

3-    داستان‌های پند آموز در رابطه با هر مشکلی، می‌توانند بسیار تاثیرگذار باشند. در این داستان‌ها همواره افراد حسود و بدخواه شکست می‌خورند؛ و قهرمان داستان افرادی خوش قلب، پرتلاش و مهربان هستند. کودک با الگو گرفتن از چنیین شخصیت‌های مثبتی می‌توانند خود را تغییر دهند و جایگزین قهرمان داستان باشند. و نیات خوب را در خود پرورش دهند و مفاهیم اخلاقی را به صورت ضمنی کسب کنند.

 

4-    نقاط قوت کودک را تشویق کنید. کودکان در توانایی‌ها و استعدادهایشان غالبا با یکدیگر متفاوت هستند. پس ضمن پرهیز از مقایسه کودکان ودانش‌آموزان با یکدیگر در امور مختلف؛ سعی کنید آنچه دارند را مورد توجه قرار دهید و استعدادهای خودشان را تشویق کنید. و آن ها را با آنچه در توانشان است ببینید و نخواهید به هر قیمتی مانند دیگران زندگی کنند و مسیر دستاورد های دیگران را در پیش بگیرند.

 

5-    تعادل در تحسین و تشویق کودک خود را رعایت کنید. نازپرورده کردن کودک، با محبت کردن تفاوت دارد. و نازپرورده کردن و توجه بیش از اندازه نه تنها به نفع کودک نیست بلکه موجب پرورش این فکر در کودک می‌شود که کسی برتر از او وجود ندارد و در نظر همگان این میزان باید رعایت شود. و با همین فکر غلط رشد می‌کند و با این طرز نگاه، به خود و دیگران آسیب می‌رساند.

 

6-    برای فرزندتان الگوی اخلاقی مناسبی باشید. زمانی که خودتان به همکاران، خانواده و یا دیگر افراد حسادت می‌ورزید ناخودآگاه این حس را در کودکتان ایجاد می‌کنید که او هم باید در برابر موقعیت و جایگاه دیگران و یا چیزی که ندارد به آنها حسادت بورزد.