وبلاگ

اختلال یادگیری در کودکان.

 

گاهی پیش می‌آید که دانش‌آموزی، در انجام دادن تکالیف خود به مشکل بر می خورد. و یا انجام دادن آنها برایش، دشوار و از محدوده‌ی توانایی‌هایش خارج است. و همواره به کمک و راهنمایی هایی از سمت افراد دیگر، برای بخش بزرگ این تکالیف، نیازمند است. اما اگر روند یادگیری کودک، در یک یا چند درس خاص، همواره و به صورت دائم با مشکل مواجه شود، ممکن است این مشکل مربوط به اختلال در یاگیری باشد. همواره در بین دانش اموزان دیده‌ایم و یا شنیده‌ایم که برخی از دانش اموزان، عملکرد ضعیف تری نسبت به سایر دانش اموزان دارند. اما این موضوع و عارضه از چه چیزی نشأت می گیرد؟

 به اینگونه درگیری‌ها و مشکلات در حوزه‌ی درسی و یادگیری کودکان و دانش آموزان،اختلال یادگیری یا به عبارتی ناتوانی در یادگیری گفته می‌شود. پس در ادامه همراه ما باشید تا به برسی دقیق تری از این موضوع بپردازیم.

 

اختلال یادگیری چیست؟

ساده‌ترین توصیف، در مورد اختلال یادگیری، می تواند این باشد که در این مشکل، دانش‌آموز و یا کودک، دارای اختلال روانی می‌باشد. که بر همین اساس،این موضوع بنیادی، باعث می شود دانش‌آموز، توانایی خود را در انجام روتین ترین مسایل، همچون خواندن و نوشتن،حل مسائل ساده ریاضی و انجام دادن و نیز نظم دادن به سایر مسائل را از دست‌ بدهد. به عبارت دیگر، عدم پیشرفت در مبحث تحصیلی کودک، و دانش‌آموز، در زمینه های خواندن و نوشتن و یا انجام محاثبات ریاضی و مسایل فنی و تکنیکی، حاکی از اختلال یادگیری می‌باشد. در نتیجه، در امتداد این موضوع، دلسردی، خستگی و یا حتی افسردگی و منزوی شدن دانش‌آموز و کودک، از جهان اجتماعی خودش و نیز فضای مدرسه و کلاس را می‌توانیم مشاهده کنیم. البته باید در این زمینه به نکاتی همچون موارد ذیل اشاره کنیم:

کودکی که دچار اختلال در یادگیری است، در تمام دروس ضعف ندارد. هرچند که اختلال در بعضی دروس پایه و بنیادی، باعث به مشکل برخوردن در سایر دروس، و ضعف در درک دیگر مطالب آموزشی می شود.

این دانش‌آموزان از نظر عملکرد هوشی، گروه متوسط و یا گاهی در برخی شرایط، بالاتر از سح متوسط را تشکیل می دهند.

در بحث عاطفی و احساسی عملکرد سازگار و نرمالی دارند.

این کودکان، که از اختلال یادگیری رنج می‌برند، ظاهر و رشد طبیعی خود را همچون دیگر دانش‌آموزان، حفظ می کنند. نیز، به خوبی گفت‌و‌گو می‌کنند. و همراه دیگر هم سن و سالان خود، به آسانی ارتباط برقرار می‌کنند. و با آنها، بدون مشکل، بازی می‌کنند. و در بخش هایی که کاری بر عهده‌شان گذاشته می شود، به خوبی از عهده‌ی مسئولیت‌ها برمی‌آیند. و از اخلاق و رفتارعادی، و نیزهوش قابل قبولی برخورداند. لیکن، زمانی که به محیط مدرسه وارد می شوند، و در زمان رویایی آنها با محیط و دنیایی جدید و فراتر از محیط خانه و خانواده،که به آن عادت کرده اند. و درعوض، آشنایی با مکانی که تا به حال با آن آشنایی نداشتند، ضعف آنها دربرخی زمینه ها و تفاوتشان با سایر دانش آموزان نمایان می‌شود.این گونه کودکان، تنبل و یا کم هوش و بی استعداد نیستند. و همین طور، داشتن اختلال در یادگری به معنای معیوب بودن ذهن و عدم برخورداری از سطح مطلوب هوشی نیست. بلکه تنها تفاوت آنها با افراد و دانش‌آموزان عادی، در این است که مغزشان به شکلی دیگر، عمل می کند. و به نوعی، به صورتی متفاوت از سایر اطرافیان و دانش‌آموزان می بینند و می شنوند. و در نهایت درک می کنند و مطالب را می پذیرند.که این تفاوت ها بر نحوه‌ی دریافت و پردازش اطلاعات و مطالبی که از محیط پیرامون، از جمله مدرسه دریافت می کنند و می گیرند،تاثیر میگذارد.

 واما بریم سراغ این موضوع که اختلال یادگیری در چند حوزه اختصاص می یابد؟

برای انواع رایج ناتوانی ها، یا همان اختلالات یادگیری، می توان به این موارد اشاره کرد:

 

دیسلکسیا{مشکل در خواندن}:

این موضوع و بخش، شامل اشکالات در خواندن، نوشتن،هجی کردن ،و نیز صحبت کردن می شود.    این نقص دو نوع مختلف دارد: اختلال های خوانداری، که مشکلی بنیادین می باشد. این مساله زمانی بیشتر مشهود می شود و خود را نمایان می کند، که فرد برای درک ارتباط موجود بین اصوات،حروف و کلمات به مشکل بر می خورد. و نمی تواند به آسانی این مومضوعات را با یکدیگر، ترکیب و همخوانی بین آنها را پیدا کند.

 

 

مورد دوم، اختلال و ناتوانی در درک مطالب می باشد. این مورد زمانی رخ می دهد، که فرد در اشاره به فهم معانی و شناخت عبارات، متون، کلمات، مطالب و درس های مدرسه، با مشکل روبه رو می‌شود. و در انجام این کار، متحمل سختی می شود. همچنین در بخش سرعت خوانش مطالب و متون و کندی در روان بودن خوانش، با مسئله رو به رو هستند. و این موضوع، آنها را دلسرد و خسته، برای ادامه‌ی این فرایند می کند.

 

دیس کلکولیا{اختلال یادگیری در ریاضی}:

 

این نوع اختلال در این زمینه، با توجه به مقدار و میزان توانایی، و نقاط ضعف کودک و دانش‌آموز، در بخش های دیگر، به صورت های متنوع و مختلفی بروز می کند و نمایان می شود.

این ناتوانی، یک نوع نارسایی در بخش و فرایند روانشناختی می‌باشد. که در بخش درک مفهوم ریاضی، نیز ظهور می کند. این اختلال ، وسعت بیشتری دارد. و به طور حتم نیاز به توجه و پیگیری دارد. و در صورتی که درمان نشود، و آن را جدی نگیریم، این مساله‌ی به ظاهر ساده، می تواند در بزرگسالی و مراحل جلوتری از زندگی دانش اموز، به شدت زندگی روزمره‌ی آنها را تحت شعاع قرار دهد. و چشم انداز زندگی حرفه ای این افراد را درمعرض خطر قرار دهد. به ویژه اینکه در دنیای امروزی، دانش ریاضیات، و بحث استدلال و کسب مهارتها، و کشف روابط بین این مسایل، دارای اهمیتی کمتر از توانایی خواندن و نوشتن نیست. اختلال در بخش ریاضیات، شامل دامنه های متفاوتی، از جمله، ناتوانی در درک معانی و قوانین شمارش اعداد گرفته تا درک فرمول ها و روابط ریاضی، عدم توانایی در استفاده از اصول ریاضی و در نهایت حل مسایل می باشد.

 

 

دیس گرافیا{اختلالات یادگیری در نوشتن یا به عبارت دیگر نوشتار پریشی}:

 

 

اختلال در نوشتن، نوع شایع دیگر اختلال و ناتوانی در یادگیری است. در این مورد میتوان گفت که استعداد و توانایی کودک و دانش‌آموز، به ویژه در مقطع ابتدایی و دبستان، پایین تر از سطح معمول و متوسط است.

از آنجایی که توانایی ها، بر اساس سن و زمینه تحصیلی و شرایط هوشی ، اندازه‌گیری می شود، انتظار می رود که به طور محسوس، این اختلال در کودکان و دانش‌آموزان، ابتدایی، با وجود آموزش های یکسان، در محیط مدرسه، بسیار گسترده تر، و همراه با درسرهای بیشتر باشد.

این اختلالات، در حوزه ی خودش، به سه دسته، منحصر می شود. و در هر فرد و سنی، در یک بخش، بیشتر و پر رنگ تر نمایان می شود. این دانش‌آموزان، معمولا از دست خط بد، نامرتب و کج و معوج، و یا غلط های املایی و دستوری فراوان، هنگام نوشتن و نگارش متون، و مشکل داشتن در مورد علائم نگارشی و نیز نقطه گذاری و همچنین پاراگراف بندی و حتی جابه جا نویسی حروف و به کار بردن اشتباه عبارات، ناتوانی در جمله بندی صحیح، و وارونه نویسی، دچار چالش می شوند.

 پس بهتر این است، که از همان ابتدا و دوران ابتدایی کودکمان، و یا از زمانی که پی به نشانه های این گونه اختلالات می بریم، هرچه سریع تر، برای درمان این موضوع اقدام کنیم. اختلالات جامع و کلی و نیز رایج در بخش نوشتن شامل:

1-    دست خط {هر چند که اکثر دانش اموزان عادی هم دارای دست خط  نه چندان خوبی هستند اما در بین دانش اموزان با این شرایط خاص این موضوع خیلی بیشتر مشکل ساز و محسوس تر هست.علاوه بر این در این بخش می توان به کند نویسی نیز اشاره کرد}

 

2-    املا نویسی { این دسته از کودکان، در زمان و موقعیت نیاز به هجی کردن و مرتب کردن واژگان، و ایجاد هماهنگی بین کلمات. و در شرایط نیاز به تطابق و و همخوانی و پیدا کردن رابطه بین واج ها و نوشته ها، دچار ضعف و ناتوانی می شوند. و در زمینه های مختلف از جمله تحصیلی، رشد و پیشرفت چندانی را نمی توانند کسب کنند. و به این مورد نیز بایستی اشاره کرد. که نوشتن نادرست و ناقص کلمات، تناقض در اندازه های حروف و کلمات، مثل بزرگ و کوچکی حروف، فاصله های نا مناسب بین حروف و کلمات و نیز فشار دادن مداد  هنگام نوشتن.}

 

3-    ترکیب { این دانش‌آموزان، در مواقع نیاز به ترکیب صحیح کلمات و واژگان، برای ساخت و خلق یک جمله‌ی مطلوب و ساده، ودر عین حال قابل قبول، با نارسایی هایی همسو با این قضیه، از جمله محدودیت در انتخاب کلمات لازم، و حتی مشکل در پیدا کردن کلمات درست مواجه هستند.}

 

 

  اختلال در پردازش یافته های شنیداری و دیداری:

این موضوع، اهمیت گوش ها و چشم ها را بیشتر مطرح می‌‌کند. گوش ها و چشم ها، حواس پایه و بنیادی در زمینه دریافت اطلاعات، از محیط هستند. که بر همین اساس، ابزار های حیاتی در زمینه ی یادگیری نیز، به شمار می‌آیند. اگر هر یک از این بخش ها و اندام ها درست کار نکنند، و دچار اختلال و مشکل شوند، اول از همه، یادگیری دچار مشکل شده و کار برای دانش‌آموز، سخت و دشوار می شود. برخورداری از شنوایی و اندام سالم مربوط به این حس، درست شنیدن را به همراه دارد. که این امر نقش موثر، و بسزایی در زمینه ی درک و دریافت صحیح اطلاعات دارد. اما نکته مهم زمانی نگران کننده است، که این بخش با مشکل و اختلال همراه می‌شود. در این صورت است که تشخیص تفاوت های حتی محسوس و عینی و نیز کوچک، بین اصوات یا کلمات، برای دانش آموز، دشوار، و در نتیجه همراه با خطا می شود. و اما اختلال در بخش دیداری نیز طبعات خاص خودش را به همراه دارد. اشکال در ادراک منبع دیداری شامل تشخیص ندادن صحیح اشکال، رنگ ها، اندازه ی اشکال و حروف و کلمات، معکوس دیدن تصاویر و حروف و واژگان و حتی اعداد، ادغام حروف و ترکیبات کلمه ای، جا انداختن کلمات، درشت نویسسی و یا ریز نویسی، جا انداختن خطوط و اختلال در هماهنگی بین دست ها و اندام های دخیل در بخش نوشتاری و چشم ها، از جمله مواردی است که باید در این بخش به آنها اشاره کرد.

و اما راه درمان این گونه کودکان، کودکان مبتلا به اختلال در یادگیری، چیست؟ و چگونه می توانیم در این زمینه به آنها کمک کنیم؟

 

ذکر این موضوع بسیار بدیهی و روشن است. که در ابتدای درمان هر مشکلی، تشخص آن بیماری مقدم است. پس با گذر از این موضوع، باید گفت که بهتر است دانش آموزان، به ویژه در سنین پایین،به طور مداوم و به فاصله ی هر سه سال، توسط یک پزشک متخصص در این زمینه مورد ارزیابی و آزمایش قرار گیرند. که این شیوه با انجام و تکمیل یک سری آزمون های ویژه و منحصر، و نیز دریافت اطلاعاتی از معلم و پدر و مادر، در مورد عملکرد های فیزیکی و درباره ی فاکتور هایی همچون روانشناختی، رفتار شناسی، حل مسایل و آشنایی با شیوه های حل معما و ... از جانب پزشک صورت میگیرد.

در این باره می توان به چند روش درمانی رایج اشاره کرد. همچون: روش های ادراکی، روش های دارویی، درمان با روش نوروفیدبک { که بر اساس تحقیات دانشمندان این حوزه، این بخش تاثیر زیاد و اثر بخش تری بر کودکان و دنش اموزان با مشکل اختلل در یادگیری داشته ست.}

درمان اختلالت یادگیری ممکن است در ابتدا دشوار، یا حتی خسته کننده و غیر ممکن به نظر برسد.

چراکه این اختلال، ضعفی دائمی در افراد میباشد، که قابل درمان و کنترل است.

هرچند که به طور کامل نمی توان از آن خلاص شد و آن را ازبین برد. اما با با مداخله و ورود به موقع، و نیز با کمک روش های حرفه ای و مناسب دراین زمینه، می توان به راحتی در سایه کنترل این اختلال، دیگر مهارت های کودک را افزایش داد و تقویت کرد.

و آخرین نکته در این باره، این است که باید دقت داشت که در برخورد با کودکان دارای مشکل در بخش توانمندی در یادگیری، باید بسیار صبور بود. و با معلم آنها همکاری لازم را داشته باشید. فراموش نکنیم که این گونه کودکان درصورتی که تحت نظر پزشک و تحت درمان و آموزش های خاص باشند. و مشکلشان جدی گرفته و درمان شود، میتوانند همچون افراد عادی، با انگیزه و با استعداد های خارالعاده، در عرصه های مختلف ظهور کنند. و با مهیا بودن شرایط برای‌شان، بازدهی بهتر و باکیفیت تر از خود ارائه دهند.