وبلاگ

آیا کودکان هم به اندازه‌ی معنای عمیق گوشه گیری، دچار آن می‌شوند؟

بر خی کودکان از احساسات خود حرفی نمی‌زنند. ساکت و در اغلب مواقع تنها هستند. از شرکت در مکان‌های شلوغ امتناع می‌کنند و دوست دارند در تنهایی خود فرو بروند و از حضور در جمع‌های شلوغ فرار می‌کنند. در عین حال گاهی مواقع رفتارهای خشنی دارند و به دیگران پرخاش می‌کنند. آیا این ها نشانه‌ای از گوشه گیری و افسردگی در کودک است؟

چرا بروز ناگهانی علائمی چون بداخلاقی، بی‌حوصلگی شدید، انگیزه نداشتن برای کارهایی که قبلا علاقمندی‌هایش بودند، کم وزنی یا چاقی مفرط، بی رمقی و کسلی، احساس بی‌ارزشی، خشم در تمام کارها، ناامیدی و بی خوابی و... هشداری برای پیگیری حالات کودک و توجه بیشتر به افکار و احساسات کودک است؟

پس از تشخیص این علائم غیرعادی، راهکار رفع آنها چیست؟

ابتدا در صورت وخیم بودن وضعیت کودک، باید به متخصص مراجعه کرد. اما درصورتی که مشکل کودک در مراحل ابتدایی تشخیص داده شود، می‌توان توسط والدین و خانواده درمان و رفع شود.

1-     به علایق کودک خود اهمیت دهید و آنها را مورد توجه قرار دهید:

حتی اگر آنچه کودکتان به آن علاقه دارد را دوست ندارید؛ بازهم طوری وانمود کنید که برای شما مهم است. این گونه به کودک خود می‌فهمانید که او برای شما ارزشمند است؛ برای همین علایقش مورد توجه شما است. همواره با او درحال مخالفت و جدل بر سر تصمیم گیری‌ها نباشید و تنها نظرات خود را در قالب پیشنهاد و توصیه به او ارائه کنید نه اینکه نظراتتان را به آنها تحمیل کنید. با شرکت دادن کودک در گفت‌وگوهای خانوادگی و پرسیدن نظرات او، در تمام سنین می‌توانید او را از گوشه‌‍‌گیری در آورید.

 

2-    زمانی را برای وقت گذرانی با فرزندتان اختصاص دهید و بگذارید بداند که از ناامیدی‌ها و مشکلات او خبر دارید:

با فرزندتان ارتباط برقرار کنید و از حال او جویا شوید از او بخواهید برایتان آنچه را که ذهنش را درگیر کرده توضیح دهد. از مشکلات و گرفتاری‌هایش بگوید؛ و بگوید چه چیزی در زندگی‌اش عادلانه نیست و او را اذیت می‌کند. و بدون هیچگونه قضاوتی، صرفاً او را همراهی کنید تا حرف‌هایش تمام شود. و در انتها به جای سرزنش کردن یا گفتن سخنانی که بیشتر موجب سرخوردگی او می شود؛ راهکارها و تجربیاتتان را در رابطه با آن مشکل، برای رفع شدن اختلال بیان کنید. سعی کنید به او بفهمانید که احساس شکست و ناامیدی دائمی نیست، و با گذر زمان همه چیز تغییر خواهد کرد.

 

3-    تجربه‌های شخصی تان و مشکلاتی را که در سنین کودکی و جوانی داشتید برایشان بازگو کنید:

ماجراها و دشواری‌هایی را که در زندگی پشت سر گذاشته‌اید، اما با وجود آنها تلاش را کنار نگذاشته و به موفقیت رسیده اید را برای آنها تعریف کنید. و با این کار موجب شوید فرزندتان احساس حمایت کند و این را باور کند که شما شرایط و احساسات او را درک کرده‌اید و نصیحت‌هایتان را راحتتر قبول کند.

 

4-    عادلانه و فکر کرده او را نقد کنید:

زمانی که با مشکلی از سمت کودک مواجه می‌شوید؛ ابتدا راه درست را به او نشان دهید و سپس نکات رفتاراشتباه‌اش را برای او بازگو کنید. و از او هم بخواهید که راهکارهایی برای رفع عادات و رفتارهای اشتباهش پیدا کند.

 

5-    در مورد نگرانی‌ها و مشکلات از او سوال بپرسید:

هر شب قبل از خواب زمانی را برای فرزند خود اختصاص دهید؛ و در مورد مشکلات روز گذشته از او بپرسید. از این طریق می‌توان هر مشکلی را قبل از آنکه بزرگ شود رفع کرد. اجازه دهید کودک در کنار شما راحت باشد و تمام افکارش را بیان کند و شما هم برای اعترافات او امین و راهنما باشید.

 

6-    رابطه‌ و رفت و آمد کودک با دوستان صمیمی‌اش را بیشتر کنید و یا اگر دوست نزدیکی ندارد، سعی کنید برای او کودکی سالم و قابل اعتماد بیابید تا مکمل روحی او باشد و با بازی و سرگرمی‌هایی که برایشان فراهم می‌کنید، شادابی سابق را بدست آورد.

 

7-    کودکتان را تشویق به انجام فعالیت‌های گروهی در بخش هنری، نقاشی، موسیقی و ورزشی کنید. با او وقت بگذرانید و به طبیعتگردی و کوهنوردی بپردازید. فراهم کردن آرامش و امنیت  را نیز بر اساس رفتارهای خود فراموش نکنید و سعی کنید محیط خانه را شاد نگه دارید.

 

 

8-    ارتقا کیفیت و تقویت سلامت جسمانی فرزندتان را هم در نظر داشته باشید و با خوراکی‌های مقوی و متنوع و نیز ورزش کردن به آن رسیدگی کنید.