اغلب پدر و مادرها از برعهده گرفتن مسئولیت کارهای شخصی فرزندشان، گلایه میکنند و میگویند که فرزندمان مسئولیت پذیر نیست. و نمیخواهد یا نمیتواند که مستقل باشد و این برای ما سختیهایی ایجاد کرده است. مثلاً مشقهایش را نمینویسد، حتماً باید همراهیش کنیم و بخش عمده وظایفش را بر عهده بگیریم، اتاق بهم ریختهاش را مرتب نمیکند، کیف مدرسهاش و حتی برنامه هفتگی و کتابهایش را ما باید آماده کنیم، بند کفشش را ببندیم، لباسهایش را بشوریم و اتو بزنیم و... و تا زمانی که ما این کارها را برایش جبران نکنیم و انجام ندهیم؛ او هرگز انجام نخواهد داد و به سراغ آنها نمیرود! و اما راهکار کجاست؟ آیا میتوان تمام تقصیرها را گردن کودکان و فرزندان انداخت؟ مشکل از کجا منشاء میگیرد؟
اگر فرزندتان نسبتاً بزرگ شده است و کار از کار برای ساختن اخلاقیات و عاداتش گذشته است؛ پس اول از همه اجازه بدهید تا با عواقب و پیامدهای کارهایش روبهرو شود. از کارهایی که وظیفه انجام دادن آنها بر عهده خودش بوده است، و در این مدت شما به اشتباه بار مسئولیتش را حمل میکردید؛ از این کار دست بکشید و بگذارید تا با مسئولیت هایش مواجه شود. بیشک عتاب شدن و مورد سرزنش قرارگرفتن از سمت جامعه، تلنگر جدیتری برای فرزندتان خواهد بود. و همینطور تنبیه و حرف معلم نیز تأثیرگذاری بیشتری از حرف شما دارد. پس برای یک بار هم که شده این راهحل را امتحان کنید. اجازه دهید امتحان فردایش را با کاهلی کردن مطالعه نکند، و از آنجایی که همیشه شما به دنبال او بودهاید تا به هر نحوی که شده است درسش را بخواند، او به سراغ کتابهایش هم نخوهد رفت. بگذارید تکلیفش را انجام ندهد، دفتر یا کتابش را فراموش کند و نبرد، دیر بیدار بشود و دیر به مدرسه برسد. و زمانی که باید در مقابل معلم این کم کاری و بیانضباطی را توضیح دهد، یاد میگیرد که باید در برابر تنبلی و از زیر بار مسئولیت فرار کردن پاسخگو باشد. یاد میگیرد کارهایی را که تا آن روز شما انجام میدادید، وظایف خودش بوده است. و در نهایت خودش بازخواست میشود و یا مورد تنبیه و شکست قرار میگیرد.
در چنین شرایطی، زمانی میرسد که کودک باز هم تصوری از مسئولیت و اشتباه خودش ندارد. چون همیشه با وجهی نگران و مضطرب والدین در برابر کارهای شخصی خودش بوده است. پس با اعتراض به شما مراجعه خواهد کرد و بابت دیر بیدار کردنش، مرتب نکردن کیف و کتاباش، یادآوری نکردن امتحان و انجام ندادن تکالیفش، از شما طلبکار خواهد بود. جواب شما به او، در این لحظه چیست؟ کاری کنید که بداند شما فقط مشاور، همراه و حامی او هستید. نه مسئول انجام دادن وظایف شخصی فرزندتان!
بگویید: خیلی ناراحت شدی؟ میفهمم خیلی ناراحت کننده است. ولی این کارها وظیفه خودت است و خودت باید انجامش میدادی. من فقط میتوانم به تو کمک کنم و به تو یاد دهم که چطور از پس مسئولیتهایت بر بیایی.
اما از یاد نبریم که عدم استقلال کودکان، نشئت گرفته از دو دلیل عمده است:
۱- تاکید بیشازحد والدین روی مستقل شدن فرزندان:
برخی والدین اینقدر روی مستقل شدن کودک تاکید و تمرکز میکنند که بچهها را مجبور میکنند تا روی هیچ مسئلهای به اندازه استقلال توجه نداشته باشند. در این صورت اینگونه کودکان حتی اگر با اجبار والدین، به ظاهر هم مستقل بشوند؛ اما این استقلال یک استقلال سالم، اصولی و سازنده نخواهد بود.
۲- والدینی که توانایی فاصله گرفتن از کودکشان را ندارند:
برخی والدین، خود نمیتوانند در بیشتر اوقات و در بیشتر امور از کودک فاصله بگیرند و او را تنها بگذارند. تا بتواند در آن شرایط رشد کند و به تعالی برسد. و بیاموزد چگونه از دل مشکلات سالم خارج شود. بنابراین کودکی محروم از توانمندی استقلال پرورش خواهند داد!
در ادامه با چند راهکار در رابطه با پرورش و ارتقاء استقلال و روحیه استقلال طلبی در کودکان آشنا خواهیم شد:
۱- به جای فرزندت تصمیم نگیر:
در زندگی روزمره و در طول دوران کودکی، فرزندتان احتمالاً با چندین موقعیت نسبتاً ساده مواجه خواهدشد. که میتوانید تصمیمگیری در این شرایط را بر عهده خود کودک بگذارید و اجازه دهید از این طریق، خوب و بد، حق و باطل، و درست و نادرست را بشناسد و به این ترتیب نه تنها کودکی مستقل، بلکه کودکی پرورش خواهید داد که تصمیماتی درست و آگاهانه در بزرگسالی را به همراه خواهد داشت. البته مشورت و راهنمایی را به عنوان حامی و خانواده، به کودک خود از یاد نبرید اما اجازه دهید که بخش عمده تصمیمگیریها، تفکر کردن و کسب آگاهی در مورد انتخاب بر عهده خود کودک باشد.
۳- به هنگام مشکلات، سریع به بچه راهحل نده:
زمانی که فرزندتان با مانعی برخورد میکند و یا با مشکلی مواجه میشود؛ هرگز آن مانع را برای او به سرعت حل نکنید. کودک را درک کنید و او را همراهی کنید! و اجازه جستجو برای حل آن مشکل و برداشتن آن مانع از سر راه، برای رسیدن به موفقیت را به خود کودک محول کنید. تا زمانی که اجازه ندهید کودک در دل مشکل برای خود راه حل درست را انتخاب کند در نهایت فردی را تحویل جامعه میدهید که توانایی مقابله با هیچ مشکلی را ندارد. و قطعاً همواره در هر زمینهای دچار شکست خواهد شد.
۳- اضطراب و نگرانیتان را کم کنید:
قطعاً والدین مضطرب و همواره نگران، کودکانی پرورش خواهند داد که هرگز در زندگی احساس استقلال را تجربه نکردهاند. چراکه به هنگام فاصله گرفتن از کودک، او را از آن شرایط خواهند ترساند و مشورتها و راهکارهای لازم را در قالب ترس به او خواهند داد. مثلاً به هنگام فعالیتهای فردی به کودک خود میگویند میتوانی این کار را انجام دهی؟ تواناییاش را از پسش بر بیایی؟ به کمک ما نیازی نداری؟ انجام دادن آن به تنهایی سخت نمیشود؟ و یا زمانی که قرار است فرزند در جایی به تنهایی ورود کند؛ نسبت به آن فضا، کودک را دچار دلهره میکنند و میگویند، اگر تنها به آنجا بروی آزرده نمیشوی؟ نمیترسی؟
۴- قرار نیست همیشه کنار کودک باشیم تا کارهایش را انجام بدهد:
به هر بهانهای، آرام آرام کودک را تنها بگذارید تا خودش کارهایش را انجام بدهد. مثلا به بهانههای مختلف همچون غذا درست کردن، زنگ زدن، و انجام کارهای دیگر از کودک فاصله بگیرید و اجازه دهید که کودک به تنهایی عادت کند. اموزش ببیند که کارهای خودش را حتی در نبود شما انجام دهد. البته نظارت کردن بر فعالیتهای کودک با این قضیه تفاوت دارد! اما کودک هرگز نباید متوجه بشود که تحت نظارت شماست. به هنگام انجام دادن تکالیف مدرسه، کارهای هنری، فعالیت های عملی، و... می توانید این تمرین را با کودک انجام دهید. همچنین میتوانید کارهای کوچکی را به کودک بسپارید و از دور بر او نظارت داشته باشید. و در اخر اینکه جدا شدن از کودک را جدی بگیرید!
۵- صبور تر باشیم:
برخی والدین به خاطر اینکه عجله دارند و یا به هر دلیل دیگری، حاضر هستند کارهای کودک را انجام دهند تا سریعتر تمام شود. اما این عادت اشتباه را در فرزندشان پرورش میدهند که فارغ از وظایف زندگی، صرفاً به والدیناش اتکا کند. پس والدین عزیز صبور باشید و اجازه دهید فرزندتان خودش کارهایش را انجام بدهد. کمکم راه میافتد و قطعاً سرعت و دقت عمل او بالا خواهد رفت. و هر چقدر هم که طول کشید به کمکاش نروید و کار نیمه تماماش را تمام نکنید! هرچه بیشتر کودکان کاری را انجام دهد، مهارتس افزایش یافته و نیز اعتماد به نفس او ارتقا مییابد.۶- بجای فرزندتان حرف نزنید:
از کارهای کوچک شروع کنید. مثلاً اگر فردی در مهمانی در مورد سن و در مورد علاقه اش پرسید و یا اسمش را سوال کرد، اجازه دهید خود فرزندتان جواب دهد. و او را عادت دهید تا در برابر سوالهای دیگران بتواند به خوبی صحبت کند. و با دیگران تعامل برقرار کند و ارتباط بگیرد. بدون پنهان شدن پشت شما!
همچنین اجازه دهید دفاع کردن از حقش را بیاموزد و این تمرین را با او انجام دهید. زمانی که در برابر کودکی آسیبی به او میرسد؛ اجازه دهید خودش از حقش دفاع کرده و بداند که در برابر خطرات باید چه رفتاری داشته باشد.